نقطه؛ ویرگول...

یادداشت های گاه و بیگاهانه

نقطه؛ ویرگول...

یادداشت های گاه و بیگاهانه

نگاهی که به بخشنده ترین دستها مانده است

مدت هاست که ننوشته ام، که کم کاری کرده ام، که خودم را غرق کرده ام و دل خوش به عکس نوشته های اینستاگرامی  و اینکه مثلا حس ها و نگفته ها را آنجا می نویسم.

و ا لبته خودم هم می دانم که این نوشتن ها کجا و آن نوشتن ها کجا.

خب روزگار است دیگر!

امروز اما حس خوبی دارم. از مولود امروز دلم خوش است. از اینکه صبح اول صبحی کلی برایش خرده فرمایش کرده ام و سفار ش کرده ام و درگوشی حرف زده ام، خوش خوشانم می شود.

سال جدید آمده و حال جدید هنوز نیامده.

کاش در آخرین روزهای فروردین، حالمان هم اردیبهشتی شود و بهاری.