نقطه؛ ویرگول...

یادداشت های گاه و بیگاهانه

نقطه؛ ویرگول...

یادداشت های گاه و بیگاهانه

من آمده ام، وای وای !

بار اولی که اولین یادداشت را می نوشتم خوب یادم هست. اون روزا وبلاگ نویسی خیلی مد و مرسوم نبود و  برای خودش کار باکلاسی به حساب می یومد!

اون روزا در دوره ای آموزشی شرکت می کردم که وابسته به یک موسسه معروف بود و هم شاگردی ها همه یا وبلاگ داشتن یا قرار بود وبلاگ دار بشن!

منم وبلاگ دار شدم همین جوری الکی و الکی.

بار دوم که اولین یادداشت رو در وبلاگی نو نوشتم، چهار پنج سال پیش بود. به خاطر اتفاقی پیش بینی نشده و یهویی، مجبور به حذف وبلاگ شدم و بعد از چند ماه دوباره ساختم و دوباره از نو.

حالا بار سوم هست که دارم اولین یادداشت رو می نویسم. 

این خونه برای من خونه بشو بشه یا نه ، نمی دونم.

شب میلاد هست و به فال نیک می گیرم.

منزل نوم مبارک!